رفتیم بیرون داشتیم راه می رفتیم دختره گفت بیا کارت دارم تعجب کردم رفتم جلو
گفت آتیش داری گفتم دودی نیستم گفت یه کبریت واسم بخر گفتم یه تکون به خودت
بدی می بینی روبروت مغازست برو بخر گفت پس شمارتو بده اخر شبم بیا دنبالم خدایی دهانم باز مونده بود